گاهی از دنیا خسته می شوم ، گویی می خواهم چشمانم را ببندم و دیگر در دنیا نباشم.
نبودن برای چه ؟ توانایی زندگی کردن را ندارم .
چرا باید این فکر پیدا شود.
نه ، نه
باید خود را باور کنم و بدان ایمان داشته باشم .
خواستن نیمی از توانستن من است .
باید باور خویشتن را باور کرد و بدان ایمان داشت .
تلاشهای مکرر انجام داد تا به موفقیت رسید ، اصلا نا امیدی در من جایی ندارد .
آینده ای با تمام جزئیات را در ذهن خویش ترسیم می کنم تا تلاش کنم بدان دست بیابم و نباید ناامید باشم
زیرا ناامید زندگی را به تباهی می کشد و بس.
مرگ یک بار رخ نمیدهد!
زیرا همهی ما هر روز چند بار میمیریم.
هر بار که با آرزوهاَ، علایق و پیوندهای خود وداع میکنــیم،
میمیریم...!
نه به آینده بنگر و نه به گذشته،
بدون هیچ ترس یا تاسفی به خودت نگاه کن.
هیچ کس، تا وقتی که در بندِ گذشته و آینده اش است،
خودِ واقعی اش را به دست نمی آورد.
امیل سیوران
سلام دوست عزیز
وب جدید مبارک
عذر می خوام مسافرت بودم فرصت نشد بیام
هنوز مطالبو نخوندم فقط اومدم عرض ادب کنم
سرفرصت برمیگردم و مطالب رو با دقت می خونم
موفق باشید
سلام
سپاس بی کران از شما