-
نمی دونم...
چهارشنبه 13 آذر 1392 21:34
شاید بشه شاید نشه این و بودن ننمی دونم چی دارم میگم توی تنهایی دارم رویا می بافم داره صدا می یاد صدای قدم می یاد بازم نمی دونم دارم از چی می گم یه جایی دارم می رم من نه اینگار دارم نگاه می کنم داره دوباره بارون می باره
-
دوست دارم خدا
پنجشنبه 16 آبان 1392 21:36
دوست دارم ....خدا شکرگزار تو در همه لحظه ها هستم ، در دل شاید غمی باشد از برای کم بودها و دلخوری ها و روزگار این چنین سخت ،اما من می دانیم این نیز می گذرد و من در همه حال تو را شکر می کنم . شرایط در محیط کارم خیلی سخت می شود بعضی وقت ها یا شاید هم بیشتر وقت ها نمی دانم شاید هم همیشه سخت . همکار هم که نگو بد و بدتر،...
-
زندگی یعنی انتخاب
پنجشنبه 9 آبان 1392 21:31
انتخاب زندگی نتیجه انتخاب های ماست. همین اینکه به این نقطه از زندگی رسیدیم نتیجه جزء انتخاب های ما نمی تواند داشته باشد. کمی اندیشه کردن به این نکته چه انتخاب هایی در مراحل زندگی انجام داده ه ایم که سرنوشت خویش را رقم زدیم می تواند این نکته بیش از بیش روشن کرد که انتخاب کردن حتی در کوچکترین کارها هم می تواند نقش به...
-
از دنیا خسته میشم
جمعه 3 آبان 1392 22:55
گاهی از دنیا خسته می شوم ، گویی می خواهم چشمانم را ببندم و دیگر در دنیا نباشم. نبودن برای چه ؟ توانایی زندگی کردن را ندارم . چرا باید این فکر پیدا شود. نه ، نه باید خود را باور کنم و بدان ایمان داشته باشم . خواستن نیمی از توانستن من است . باید باور خویشتن را باور کرد و بدان ایمان داشت . تلاشهای مکرر انجام داد تا به...
-
نگاه....
پنجشنبه 2 آبان 1392 23:07
بهترین نگاه را در اندیشه نا محدود می توان پیدا کرد. باید این حدود رو شکست و بس نباید با نگاه یا در اندیشه ای بودن حدود داشت تا بی نهایت بایدی اندیشه کرد و عمل نمود به آن اندیشه صدایی حس می کنم که می خواند مرا این چنین: تو شروع کن ؛توان انجام کار آن می آید ... باید شروع کنم از همین لحظه از همین ثانیه به تغییر فکر کنم...
-
چه سنگین...
پنجشنبه 2 آبان 1392 00:20
چه لحظه نابی چه ثانیه هایی دلم می خواهد صدا کنم خودم رو واسه یه لحظه پیدا کنم خودم رو چه باور خوبی پیدا شدن برای بهتر شدن