امیدم همان باور است؛ باورم همان ایمان است
امیدم همان باور است؛ باورم همان ایمان است

امیدم همان باور است؛ باورم همان ایمان است

نمی دونم...

شاید بشه 

شاید نشه 

این و بودن

ننمی دونم چی دارم میگم 

توی تنهایی دارم رویا می بافم 

داره صدا می یاد صدای قدم می یاد 

بازم نمی دونم دارم از چی می گم 

یه جایی دارم می رم من 

نه اینگار دارم نگاه می کنم 

داره دوباره بارون می باره


دوست دارم خدا

دوست دارم ....خدا

شکرگزار تو در همه لحظه ها هستم ، در دل شاید غمی باشد از برای کم بودها و دلخوری ها و روزگار این چنین سخت ،اما من می دانیم این نیز می گذرد و من در همه حال تو را شکر می کنم .

شرایط در محیط کارم خیلی سخت می شود بعضی وقت ها یا شاید هم بیشتر وقت ها نمی دانم شاید هم همیشه  سخت .

همکار هم که نگو بد و بدتر، بعضی وقت ها به خودم می گم چه دلیلی داره اینا با من دشمنی دارند ؟                  به هیچ جواب قانع کننده ای نمی رسم که نمی رسم ، با اینه من خودم عادت دادم که جواب ارباب رجوع  چه اونی که بد رفتار می کند چه اونی که خوب رفتار می کند تا جایی که اجازه دارم راهنمایی می کنم . 

همیشه در هر بخشی که بودم تمام توانم رو در راستای فعالیت هر چه بهتر اون بخش به کار می برم تا هم شخصیت خوبی رو نشون بدم همه اون بخش رو به بخش  بهتر یا از نظر سطح کار بالا برسونم .

با اینکه سیتم اتوماسیون اداری حدودا 5 یا 6 ماه راه اندازی شده و تسلطی تا حدودی  در سیستم کامپیوتری ودر پیگیری نامه و ارجاعات به بخش رو دارم  هنوز که هنوزه یک سیستم کامپیوتر در اختیارم  نگذاشتنند ، اما من با تمام تلاش هموم ادبیات و لحن خوب و با آرامش کلام در خواست این سیستم  رو پیگیری می کنم .

گذشته از اون هر دفعه به من برچسب های تحت عنوان های مختلف مثل اتلاف وقت با حضور در سایر بخش ها  رو می زنند و من هم از کوره زود در می رم  .. 

اما همیشه یادم می مونه که  لحن بدی پیدا نکنم تا از من برداشت بدی نکنند (به قولی سوتی ندم) .

خلاصه هوای کم تا نیمه ابری از محیط کارم بود...

اما بازم خدا را شکر می کنم که به من توفیقی داد به کاری مشغول باشم و صبر و حوصله داد که بتونم  با موضوعاتی این چنین با نگرشی خوب برخورد کنم. 

دوست دارم خدا

زندگی یعنی انتخاب

انتخاب 

زندگی نتیجه انتخاب های ماست.

همین اینکه به این نقطه از زندگی رسیدیم  نتیجه جزء انتخاب های ما نمی تواند داشته باشد.

کمی اندیشه کردن به این نکته چه انتخاب هایی در مراحل زندگی انجام داده ه ایم که سرنوشت خویش را رقم زدیم می تواند 

این نکته بیش از بیش روشن کرد که انتخاب کردن حتی در کوچکترین کارها هم می تواند نقش به سزایی در سرنوست را تشکیل دهد.

همیشه به یاد داشته باشیم 

انتخاب باید آگاهانه باشد 

از دنیا خسته میشم

گاهی از دنیا خسته می شوم ، گویی می خواهم چشمانم را ببندم و دیگر در دنیا نباشم.

نبودن برای چه ؟ توانایی زندگی کردن را ندارم .

چرا باید این فکر پیدا شود.

 نه ، نه

باید خود را باور کنم  و بدان ایمان داشته باشم .

خواستن نیمی از توانستن من است .

باید باور خویشتن را باور کرد و بدان ایمان داشت .

تلاشهای مکرر انجام داد تا به موفقیت رسید ، اصلا نا امیدی در من جایی ندارد .

آینده ای با  تمام جزئیات را در ذهن خویش ترسیم می کنم تا  تلاش کنم بدان دست بیابم و نباید ناامید باشم 

زیرا ناامید زندگی را به تباهی می کشد و بس.

نگاه....

بهترین نگاه را در اندیشه نا محدود می توان پیدا کرد.

باید این حدود رو شکست و بس

نباید با نگاه یا در اندیشه ای بودن حدود داشت 

تا بی نهایت بایدی اندیشه کرد و عمل نمود به آن اندیشه 

صدایی حس می کنم که می خواند مرا این چنین:

تو شروع کن ؛توان انجام کار آن می آید ...

باید شروع کنم از همین لحظه از همین ثانیه 

به تغییر فکر کنم به بهترین نحو حرکت کنم 

تا بتوانم به پیشرفت حائز شرایط برسم

نسبت به تلاشهای مکرر برسم 

باید نگاهم را تغییر بدهم به دنیای پیش رویم.